توضیحات:
مبانی
نظری و پیشینه تحقیق درباره هوش هیجانی
منابع فارسی و انگلیسی دارد.
کاملترین در سطح اینترنت.
ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
رفرنس دهی استاندارد دارد.
کاملترین در سطح اینترنت
دارای تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی
گارانتی بازگشت وجه دارد.
فرمت : doc
تعداد صفحات : 46
بخشی از متن :
هوش
هیجانی
هيجانها بخش اعظمي از زندگي را در بر ميگيرند. حضور
مستقيم و غيرمستقيم هيجانها را ميتوان در استدلال و عقلانيت مشاهده كرد. بياعتنايي
به هيجانها، عدم مديريت آنها و مسامحه در بيان آنها ميتواند هزينههاي گزافي را
براي انسان درپي داشته باشد. پژوهشهاي نوين نشان ميدهند كه فقدان هوش هيجاني ميتواند
آثار مخربي را در زمينههاي فردي و اجتماعي ايجاد كند و برعكس، تحصيل و تقويت آن،
زمينهساز موفقيتهاي بزرگ خواهد بود. آموزش هوش هيجاني ميتواند بستر مناسبي براي
اعتلاي فردي و اجتماعي در حوزههاي مختلف و متنوع فرهنگ فراهم آورد.
به اعتقاد برخي از صاحبنظران، هوش هيجاني در زندگي عادي
اهميت زيادي دارد. به نظر ميرسد اين فرض كه برخي نميتوانند با هيجانهاي خود به
خوبي كنار بيايند، روابط بين فردي مطلوبي ندارند، از سلامت رواني كمتري بهرهمندند
و موفقيتهاي شغلي كمتري را تجربه مينمايند، فرض معقولي است. حوزه هوش عاطفي به
عنوان يك موضوع مورد مطالعه، از بطن روانشناسي علمي ظهور پيدا كرد، از اين رو
مربيان، روانپزشكان، متخصصان منابع انساني و سايرين به اين موضوع علاقمند شدند و
بدين ترتيب، اين حوزه توسعه يافت. از زماني كه مجلههاي معتبر علمي مقالههايي در
اين زمينه به چاپ رساندند تا به امروز مجلهها و مقالههاي پژوهشي، فعاليتهاي
مربوط به اين حوزه را گزارش ميكنند(لامعی، 1390).
تعریف هوش هیجانی
میدانیم
که در مغز ما چیزی بهنام هوشبهر[1]
وجود دارد که سالها فکر میکردیم که فرمانروای بدن است و رفتار ما براساس تشخیصی
که او میدهد کنترل میشود، هرکجا رفتار خردمندانهای از کسی سرمیزند یا برعکس،
سریع به او هوشبهر بالا یا هوشبهر پایین میگوییم. اما در سال 1990 یکی از
ناشناختهها توسط دانیل گلمن[2]
کشف شد که بهگونهای گسترده بهصورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری
را برانگیخت.
متفکران،
مخترعان و بهطور کلی روشنفکران تعاریف متفاوتی از هوش دارند و به عنوان مثال
فیلسوفان در تعریف هوش بر اندیشههای مجرد، زیستشناسان بر قدرت سازش و بقا، متخصصان
تعلیم و تربیت بر توانایی و روانشناسان عمدتاً بر قدرت سازگاری فرد در محیط یا
توانایی درک و استدلال تأکید دارند. (جردن[3]
و همکاران،2005، به نقل از یارمحمدیان،1390).
روانشناسان
هوشهای مختلفی را شناسایی کردهاند که بیشتر اینها میتوانند در 3 گروه دستهبندی
شود: هوش عینی، هوش انتزاعی و هوش اجتماعی. هوش عینی، توانایی درک اشیاء و کار
کردن با آنهاست، در حالی که هوش انتزاعی
توانایی در نشانههای کلامی و ریاضی است. شناسایی هوش اجتماعی به روانشناسان کمک
میکند تا آنها بتوانند تشخیص دهند چه کسانی از توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه
با دیگران برخوردارند که اولینبار توسط ثرندایک[4]
در سال 1920 تعریف شد. هوش هیجانی ریشه در تعریف هوش اجتماعی دارد (واگنر[5]،
2005).
گلمن
هوش هیجانی را چنین تعریف میکند. «هوش هیجانی نوعی دیگری از هوش است. این هوش
مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمگیریهای مناسب
در زندگی است. عاملی که بههنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه و امید میکند». او معتقد است که هوشبهر
در بهترین حالت خود فقط عامل 20 درصد از موفقیتهای زندگی است، 80 درصد موفقیتها
به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارتهایی
است که هوش هیجانی را تشکیل میدهد(گلمن، 1999)
نظریهپردازان
هیجانی معتقدند که هوش هیجانی[6] به ما میگوید که چه کار میتوانیم
انجام دهیم، در واقع هوش هیجانی، یعنی داشتن مهارتهایی
تا بدانیم کی هستیم، چه افکار، احساسات، عواطف و رفتاری داریم، یعنی شناخت عواطف
خود و دیگران، تا بتوانیم براساس آن رفتاری مبتنی بر اخلاق وجدان اجتماعی داشته
باشیم.
ما
برای موفقیت در قبولی در دانشگاه نیازمند هوش بهر
هستیم ولی برای موفقیت در زندگی فردی و شغلی به هوش هیجانی نیاز داریم. در محیط
کار هوش هیجانی نقش بارزتری در داشتن عملکرد مطلوب نسبت به سایر قابلیتها از قبیل
هوششناختی یا مهارتهای فنی ایفا میکند، لذا با پرورش و رشد هیجانی و قابلیتهای
آن، هم سازمان و هم کارکنان از مزایای آن بهرهمند میشوند.
هوش هیجانی
مانند هوش بهر قابل اندازهگیری است، هوش هیجانی امکان آگاهی از هیجانات و بهطور کلی
کنترل، جهتدهی و مدیریت آن را فراهم می کند تعداد زیادی از افراد جامعه هوش بهر بالایی دارند اما کارهای احمقانه انجام
میدهند، چون مدیریت هیجان ندارند (همان منبع).
در
واقع، هیجان در موارد مختلف بر آنها مدیریت میکند. یکی از مهمترین تفاوتهای هوشبهر
با هوش هیجانی این است که هوش بهر از
طریق ژنتیک اما هوش
هیجانی از طریق آموزش ایجاد میشود. بهنظر
میرسد ساختار مغز انسان با وجود رشد سرسامآوری که در علوم ریاضیات و منطق داشته
است از نظر عواطف با انسانهای اولیه تفاوت چندانی نکرده است. هنوز در عکسالعمل
انسان درقبال خشم، جریان خون به سمت دستها و تندتر شدن ضربان قلب است(مایر و همکاران، 2000؛ به نقل از علی
اکبری دهکردی، 1391).
. Intelligence Quotient )IQ(
. Emotional Intelligence (EQ)
........................................................
پیشینه داخلی و خارجی
مطالعات صورت گرفته در داخل کشور
ثابتی و ییلاقی تحقیقی (1381) با عنوان بررسی تأثیر
بین کمبود مهارت های اجتماعی در سازگاری فردی –
اجتماعی نوجوانان بزهکار در شهرستان گنبد کاووس انجام شد. 400 نوجوان زیر 18 سال
به صورت تصادفی ساده از میان جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می
دهد که بین کمبود مهارتهای اجتماعی و بروز اختلالات رفتاری در آینده رابطه وجود
دارد. این مشکلات که با عملکرد ضعیف مهارت های اجتماعی کودکی مرتبط هستند عبارتند
از: بزهکاری، نقص در عملکرد تحصیلی و شناختی، فرار از مدرسه و الکلیسم، رفتارهای
ضداجتماعی و اختلالات روانی و در نهایت آموزش مهارت های اجتماعی باعث افزایش
سازگاری فردی و اجتماعی در نوجوانان بزهکار می شود.
..........................................
مطالعات صورت
گرفته در خارج از کشور
-
به
عقیده چان[1]
(2005) افراد را در درك، شناخت و کاربرد هیجانات شان نمیتوان یکسان فرض نمود، زیرا آنها به لحاظ توانایی هایشان جهت اعمال کنترل مؤثر بر شرایط هیجانی حاکم در زندگی متفاوت هستند و امروزه چنین تفاوتهایی را به عنوان تفاوت در هوش هیجانی در نظر گرفته اند که در سلامت روانی افراد نقشی اساسی دارد.
-
فورگاس[2]
و همکاران ،
(2003)به نقل از امامزاده ای(1385) در پژوهشی نشان دادند كه برخورداري از خلق مثبت،
واقعاً به افراد كمك مي كند تا بهتر باشند و بهتر
عمل نمايند، موفقيت بيشتري كسب كنند و نتايج درخشان تري را به دست آورند.
فهرست منابع فارسی
:
1.
اتکینسون، ریتا، ل؛ اتکینسون، ریچارد، س؛ و هیلگارد، ارنست(2009).
زمینه ی روانشناسی(ویرایش پانزدهم). ترجمه ی مهدی گنجی (1393)، چاپ هفتم جلد دوم،
تهران: انتشارات ساوالان.
2. ادیب، ناهید (1389). هوش فرهنگی
در سازمان های امروزی، نشریه روانشناسی و علوم تربیتی، شماره 1.
3. اسلامی نسب، علی(1390).
روانشناسی سازگاری. تهران: انتشارات رشد.
4. اکبری، ابوالقاسم(1388).
راهنمایی سازگاری، تحصیلی و شغلی. تهران. انتشارات رشد و توسعه.
5. امینی، محمد(1387). هوش هیجانی
و رشد و اندازه گیری آن، تهران: انتشارات سمت.
6.
ايران
نژاد پاريزي، مهدي(1387). روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي، تهران: نشر ميدان.
7.آذر، عادل
و مومنی، منصور(1389). آمار و کاربرد آن در مدیریت، چاپ دهم، جلد 1 و 2، تهران:
انتشارات سمت.
8.
آموزگار،
مجید(1388). عوامل و موانع سازگاری. تهران: انتشارات رشد.
...........................
...............
.....