مقدمه
فعالیت بدنی می تواند کیفیت زندگی را در تمام سنین برای
همگان بهبود بخشد. شیوه زندگی فعال باعث می شود افراد مسن دوستان جدیدی پیدا کنند،
درفعالیتهای اجتماعی باقی بمانند و با سایرین در تمام سنین مراوده داشته باشند.
بهبود انعطاف پذیری، تعادل و قوام عضلانی به پیشگیری از افتادن که دلیل عمده
ناتوانی در افراد مسن است کمک می کند. مشخص شده است که شیوع بیماریهای مغزی در
افراد که ازنظربدنی فعال هستند کمتراست. فعالیت بدنی می تواند کمک شایانی به درمان
برخی اختلالات فکری مثل افسردگی نماید. فعالیت بدنی می تواند خود اتکایی و اطمینان
به خود را که در معیارهایی اساسی در سلامت روح است افزایش دهد (13).
مشارکت در ورزش معمولاً از یادگیری شخصی، تعاملات و
ارتباطات اجتماعی با خانواده، دوستان، خویشاوندان و به عبارت دیگر از شبکه رسمی و
غیر رسمی جامعه تأثیر گرفته است(44).
در کشور ما ایران به دلیل وجود عوامل بازدارنده مختلف در
استفاده از آنها از امکانات ورزشی ، با مشکل جدی عدم تحرک مواجهند. در بسیاری از
کشورهای جهان برنامه ریزی دولتها در جهت بهینه سازی و برنامه ریزی اوقات فراغت
بانوان در جهت ایجاد تحرک و فعالیتهای ورزشی آنها صورت می گیرد.
عوامل بازدارنده محدودیتها و موانعی هستند که احتمالاً موجب
کاهش میزان مشارکت و یا اصولاً عدم مشارکت افراد در فعالیتهای مشخص می گردند. محققین
زیادی در مورد ورزش تفریحی اوقات فراغت ، انگیزه ها ، ارجحیت ها و رضایتمندی تحقیق
کرده اند و تلاش های همه آنها برای نیل به یک هدف بوده است و در آن هدف ، بهبود
کیفیت زندگی فرد می باشد. چه عواملی موجب می شود تا افراد بتوانند کیفیت زندگی خود را
ارتقا دهند؟ و یا چه عواملی موجب افت کیفیت زندگی می گردد؟ یکی از حوزه های تحقیق
که نظر بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است، بررسی عوامل بازدارنده افراد از
مشارکت درفعالیتهای ورزش تفریحی است و این عوامل موجب محدودیت در مشارکت و لذت
بردن از فعالیتهای ورزشی می گردد(90). بطور ضمنی بین جوامعی که در آنها آزادی
انتخاب فعالیتهای اوقات فراغت به شکل مثبت یا منفی استفاده می شود، تمایز قائل شده
اند. برای نمونه یونانیان باستان، اغلب برای الگویی که در مورد اوقات فراغت که به
انسان آزاده ارائه داده اند، ستایش می شوند. این الگو بر صفاتی چون یکدلی، فضائل
اخلاقی و محاسنات جسمی و روحی (پرداختن به موسیقی و ورزش) اندیشه و خدمت به خلق تأکید
دارد. در سده های میانه ،«دوران جوانمردی» نشانه های مشابهی که حکایت
از مردانگی داشت بوجود آمد و الگوی رفتاری ارائه شد که دردهه 1990( اگرچه تا اندازه ای با سوء تعبیر) با انگارش « کاربرد صحیح » اوقات فراغت
رابطه دارد و در میان ملتهایی که منش منصفانه ای دارند و در ورزش رفتار جوانمردی
نشان می دهند، دیده می شود و در فعالیتها، صفات نیکویی است که فقط برای نقش کار و
ارضای درون به آن پرداخته می شود (59).
جامعه شناسان معتقدند و فراغت تجربه ای است که فرد هنگام
رهایی از اشتغالات و الزامات کار روزانه، بر اساس تمایلات و رهیافتهای شخصی و
مشارکت داوطلبانه متناسب با نیاز و ذوق خود انتخاب می کند تا جسم، فکرو شخصیت او
رشد و پرورش یابد. (سازمان زنان ایران 1379) یا به نظر لس هیوود اوقات فراغت
عبارتست از اوقات غیرموظف یعنی اوقات اختیاری که پس از اوقات کاری و انجام امور
مربوط به امرار معاش باقی می ماند و شخص می تواند با آزادی نسبی به هر شکلی که
دوست دارد، آن را صرف کند و ورزش در تقسیم بندی اوقات فراغت، محلی ویژه داشته و در
ردیف تفریح قرار گرفته است و شامل تولید فعال اوقات فراغت است که در آن شرکت
کنندگان تا اندازه ای بر فرایند کار تسلط دارند (59).
سیاست فرهنگی نظام
اسلامی نیز در خصوص اوقات فراغت بر مبنای زمینه سازی جهت گذران مطلوب، مفید و
سازنده آن و هدایت فکری و عملی و بارورسازی اوقات فراغت است. لذا فراغت
در نظام ارزشی اسلام جنبه فرهنگی و دینی داشته و از صورت تفریح و سرگرمی صرف خارج
است. زمان فراغت ، زمان رشد و شکوفایی استعدادها، تقویت روحیه، مشارکت فعال فرهنگی
و اجتماعی و زمان خودسازی در عین کسب نشاط پایدار، شادابی، طراوت و کارایی و رفع
خستگی فکری و روانی در زندگی فردی و جمعی است. لذا ضروری است تا جوامع آگاه با
سیاستهای مناسب و سنجیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با ایجاد تسهیلات و خدمات،
فراهم کردن فضاها و محیطهای مناسب فرهنگی و ورزشی، اتخاذ روشهای تشویق آمیز و ...، از هدر رفتن
اوقات فراغت جلوگیری کرده و به باروری آن کمک نماید و از این راه بر غنای علمی و
فرهنگی جامعه بیفزاید. تحولات فرهنگی - اجتماعی کشور ما نیز در سالهای اخیر ایجاب می کند به منظور تحقق
هدفهای مشخص با برنامه ریزی های مناسب و وضع قوانین و سیاستگذاری صحیح توجه بیشتری
به اوقات فراغت افراد، خاصه زنان و دختران شود (سازمان زنان ایران،1379). تداوم
پیشرفت زنان در ورزش به محو شدن موانعی چون محدودیت مالی، کمبود مربیان و مدیران
زن، تحقیر هنر و قدرت زنان و رد عقاید و باورهای بی اساس بستگی دارد ( 56).
امروزه نقش زنان به
عنوان نیمی از منابع انسانی نه تنها از موضوعات و اهداف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی
هر کشور به شمار می رود، بلکه ابزاری مناسب در تحقق دیگر اهداف توسعه نیز محسوب می
شود. از این رو یکی از شاخصهای درجه توسعه یافتگی یک کشور میزان مشارکت و نقشی است
که زنان در کشور دارا هستند. اگر جامعه امکانات لازم را برای زن فراهم نکند تا
بتواند از سلامتی کافی برخوردار باشد، بر روی بسیاری از مسائل تأثیر گذار خواهد
بود بطور مثال نمی توان فرزند سالم و صالحی را به جامعه تحویل داد و یا حتی اگر ارزش
واقعی برای نقش تربیتی زن داده نشود. انگیزه های لازم برای دلسوزی و مادری را از
دست خواهد داد و در نتیجه این خواهد شد که مواجهه با کوچکترین مشکل در زندگی، راه
جدایی در پیش گرفته و تربیت فرزندش را به دست تقدیر بسپارد. پس نتیجه می گیریم که
زن و جامعه هر دو بر یکدیگر اثر گذارند و تأثیر متقابل دارند (انجمن کانادایی
توسعه ورزش زنان2000).