- بخش اول، سازمان
- بخش دوم، نظریات مختلف مدیریت
- الف) نظریات سنتی یا کلاسیک
- ب) نظریات نئوکلاسیک
- بخش سوم، برنامه ریزی
- انواع مسائل در سازمان
- شرایط محیطی
- مدلهای تصمیم گیری
- ابزارهای تصمیم گیری
- فنون تصمیم گیری
- برنامه ریزی
- FEEDBACKS (بازخورد)
- بخش چهارم، سازمان دهی
- فصل پنجم، هدایت
- انگیزش
- رهبری
- ارتباطات:
- بخش ششم، نظارت و اطلاعات
- فرآیند نظارت
- انواع نظارت
- ابزارهای نظارتی
- بخش هفتم، خلاقیت
- مراحل خلاقیت
- انواع خلاقیت
- نقش مدیر در پرورش خلاقیت
- ویژگیهای مدیران خلاق
- موانع خلاقیت
بخش اول، سازمان
انواع سازمانها
1- انتفاعی و غیر انتفاعی (خیره و انجمنهای مذهبی و سیاسی)
2- دولتی و خصوصی
3- تولیدی و خدماتی
سازمان عبارتست از مجموعهای متشکل از دو یا چند نفر که برای رسیدن به اهدافی مشترک در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده با یکدیگر همکاری میکنند.
همگی سازمانها دارای چهار وجه مشترک، هدف، برنامه، مدیر و منابع (انسانی، مالی، اطلاعات و ...) میباشد.
محیط سازمان:
1- محیط داخلی : شامل سهام داران و اعضای سازمان، ارزشها، قوانین و هنجارهای موجود در سازمان است.
2- محیط خارجی : که از آن پول، مواد اولیه، انرژی، اطلاعات و نیروی انسانی به داخل تزریق شده و به صورت کالا یا خدمات مجدد وارد محیط خارجی میشود. دو دسته از عوامل زیر از محیط سازمان تاثیر گذارند:
1- عوامل محیطی با تاثیر مستقیم که شامل ذینفعان خارجی مانند مشتریان عرضه کنندگان مواد اولیه دولت رسانهها بانکها، اتحادیهها و رقبا میباشد.
2- عوامل محیطی با تاثیر غیر مستقیم که شامل عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیکی میباشد.
مدیریت
علم وهنر انجام دادن کارها توسط دیگران است و یک مدیر 5 وظیفه زیر را در سازمان بر عهده دارد:
1- برنامه ریزی یعنی تدوین راهکار و استراتژی لازم برای رسیدن به هدف
2- سازماندهی یعنی تقسیم کار و قرار دادن تخصصهای مختلف در پستهای سازمانی
3- رهبری و هدایت یعنی توانایی کافی برای ایجاد انگیزه درون کارکنان
4- کنترل و نظارت یعنی ارزیابی و باز خورد کارکنان در دورههای مختلف زمانی و رفع انحرافات احتمالی
5- خلافیت یعنی ایجاد زمینه لازم برای شکوفایی استعدادهای کارکنان
تقسیم بندی مدیران :
الف) از نظر سطح سازمانی که به سه دسته مدیران ارشد (عالی) مدیران میانی ومدیران رده پایین یا عملیاتی یا خط اول تقسیم
می شوند.
ب) از نظر فعالیتهای سازمانی که مشتمل بر دوگروه زیر است:
1- مدیران تخصصی یا وظیفهای که انجام شغلی خاص و تخصصی را بر عهده دارند.
2-مدیران عمومی که دویا چند بخش از سازمان را با یکدیگر هماهنگ میکنند. مدیرمنابع انسانی و R&D مهارتی مورد نیاز مدیران:
1- مهارتهای ادراکی یعنی قوه تشخیص و توانایی تحلیل موقعیت و تعیین ریشه مسائل و اتخاذ تصمیماتی سنجیده و عاقلانه برای جلوگیری از تبدیل شدن یک مساله به معضل یا بحران
2- مهارتهای انسانی یعنی توانائی درک انگیزههای افراد و هدایت صحیح آنان
3- مهارتهای فنی که برای بکار گیری دانش مورد نیاز برای اجرای یک کار تخصصی ضروری است
نقشهای مدیران:
مشتمل بر سه مورد زیر میباشد:
تشریفاتی
1- تقش ارتباطی رهبری
رابط بین داخل و خارج سازمان
ارزیابی اطلاعات
2- نقش اطلاعات توزیع اطلاعات سخنگو
ایجاد نوآوری
3- نقش تصمیم گیری آشوب زدایی
تخصیص بهینه منابع
مذاکره
بخش دوم، نظریات مختلف مدیریت
سیر تحول اندیشههای مدیریت
الف) نظریات سنتی یا کلاسیک
که به سه شاخه مدیریت علمی، مدیریت اداری و مدیریت برو کراتیک تقسیم میشود.
1- نظریه مدیریت علمی که معتقد است افزایش کارائی به پیدا کردن راه برای کاراتر کردن کارگر بستگی دارد و سه روش زیر را برای این کار پیشنهاد میکند:
(A مطالعه زمان وحرکت: یعنی استاندارد کردن تلاش فیزیکی کارگران، ماشین آلات، عرضه مواد خام و مانند آن
(B سرپرستی تخصصی : در این روش چهار سرپرست مخصوص منابع انسانی : فعالیتهای برنامه ریزی، تولید ومطالعه زمان وحرکت را اداره میکنند و چهار سرپرست دیگر مخصوص ماشین آلات به کنترل نگهداری، سرعت ماشین، تغذیه مواد به ماشین و تولید درکارگاه میپردازند.
(C ایجاد انگیزه : که پول را مبنای ایجاد انگیزه درون کارگران میداند.
2- نظریه مدیریت اداری:
صاحبنظران دریافتند که اداره سازمانها صرفاً با مدیریت علمی ناکافی است و روشهای مدیریت علمی برای سازمانهای بازرگانی، مالی، امنیتی و تجاری ناکار آمد است، بنابراین مدیریت اداری را بر چهارده پایه زیر بنا نهادند:
(A تقسیم کار و تخصصی کردن وظایف مختلف سازمانی
(B اعطای اختیار و آزادی لازم جهت پستهای مختلف
(C انظباط یعنی تدوین مقررات لازم برای جلوگیری از هرج و مرج
(D وحدت فرماندهی، یعنی پرهیز از بوجود آوردن پستی در سازمان که فرد مجبور به ارائه گزارش کار و تبعیت از دو مدیر باشد .
(E وحدت جهت رویه، یعنی حرکت تمامی اعضای سازمان بر اساس برنامه و مسیر از پیش تعیین شده
(F اولویت منافع عمومی بر منافع فردی
(G جبران خدمت کارکنان با اعطای حقوق و پاداش مکفی توام با عدالت
(H انتخاب مناسبترین درجه تمرکز : سازمانهای متمرکز سازمانهایی هستند که مدیر به تنهایی تصمیم گیری کرده و به
زیر دستان ابلاغ میکند درحالی که در سازمانهای غیر متمرکز مدیر با مشورت با زیر دستان و مشارکت آنان در تصمیم گیری سازمان را اداره میکند.
(I طراحی سلسله مراتب سازمانی بر اساس اهداف و نیازهای سازمان
(J نظم، یعنی نظارت بر اجرای قوانین
(K انصاف، یعنی ارزیابی کارکنان بدور از سلایق شخصی
(L ثبات شغلی و استخدامی
(M ابتکار و ایجاد روحیه نوآوری
(N روحیه کار گروهی
3- نظریه مدیریت بروکراتیک
بروکراسی به معنای گوناگون از جمله نظام اداری و نیز تشریفات زائد اداری آمده است.
مدیریت بروگراتیک بر هفت مشخصه زیر تاکید دارد:
(A تدوین قوانین و مقررات لازم برای حفظ ثبات سازمانی
(B غیر شخصی بودن ارزیابی کارکنان و ابتکار قوانین و تخصص آنان
(C تقسیم کار
(D ساختار سلسله مراتبی مناسب با کارکرد سازمان
(E تعهد برای کار مادام العمر و امنیت شغلی
(F منطقی بودن و هدف مداری تمامی فعالیتهای سازمان
(G اعطای اختیارات لازم : ریشه و منشا اختیار میتواند یکی از سه موضوع زیر باشد :
1) اختیار سنتی ناشی از سنتها و آداب و رسوم مانند حق تقدس پادشاهان
2) اختیار شخصیتی که منشا آن جاذبه و امتیازات شخصیتی فرد میباشد مانند رهبران جنبشهای اجتماعی و سیاسی، این اختیار قائم به ذات رهبر بوده و ناپایدار است.
3) اختیار قانونی و عقلانی که منشا آن قوانین و مقرراتی است که برای نظم اجتماعی تدوین میشود و قانون حیطه اختیار
هر مدیر را تعیین میکند.
*چند مفهوم مهم :
1- کارایی: یعنی درست انجام دادن کارها منطبق بر قانون و تخصص لازم.
2- اثر بخشی : یعنی انجام کارهای درست و انتخاب اهداف مناسب و تاثیر گذار
3- بهره وری : از مجموع کارایی و اثر بخشی بدست میآید وبه معنای انجام درست کارهای درست میباشد. بهره وری در سازمانها را میتوان از تقسیم ستاده سالم برداده بدست آورد.
ب) نظریات نئوکلاسیک
1- مطالعاتهاثورن : پژوهشگران ابتدا عدهای از کارگران را انتخاب و آنان را به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم کردند،سپس میزان نور وشرایط فیزیکی را برای افراد گروه آزمایش بالا بردند که موجب افزایش تولید شد، اما با کاهش نور محل کار متوجه شدندکه تولید کار کنان افزایش یافته است . جالب اینکه با وجود ثابت بودن میزان روشنایی درگروه کنترل باز هم تولید افزایش یافته بود، بنابراین روی به مطالعات بعدی آوردند.
2-در دور دوم مطالعات در کارخانه بل با استخدام روانشناسان اجتماعی برای گروه کوچکی از زنان تلفنچی بهره وری رو به افزایش بود، نتیجه تحقیقات نشان داد که روحیه بالای کارگران و وابستگیهای اجتماعی موجود میان آنها و نیز بحث آزاد عاملی برای از بین رفتن شکایات کارکنان و افزایش بهره وری میان آنها بود.
3-(نظریه رفتار سازمانی) در دور سوم مطالعات معیارهای دیگری مانند احترام رعایت افراد و عوامل روانی و اجتماعی عامل موثر و اصلی در افزایش بهره وری آنها میباشد.
*نکته مهم : مطالعات فوق بر محیط داخلی سازمان و افزایش بهره وری از طریق افزایش روحیه کارگران را سر لوحه کار خود
قرار داده است در صورتیکه محیط خارجی سازمان و ارتباط آن با سازمان را نادیده گرفته است.
*نکته مهم: در نگرش رفتاری بر این اصل تاکید شده است که مدیریت کاربرد علم رفتار است و مدیر باید بداند که چگونه افراد را
به کار برانگیزاند و روابط متقابل افراد و رفتار گروهی آنان را درک کند.
4- نظریه مدیریت کمی: مشتمل بر سه اصل زیر میباشد.
(A علم مدیریت که نگرشی علمی است که از رشتههای علوم، ریاضی، آمار، مهندسی و مدیریت اقتباس شده است و به مدیر در تصمیم گیری بهتر کمک میکند.
(B مدیریت عملیاتی، یعنی نظارت و هدایت قانون مند فرایندهای موجود در سازمان
(C سیستمهای اطلاعاتی مدیریت (MIS) که کار جمع آوری و پردازش اطلاعات مورد نیاز مدیران برای تصمیم گیری بهتر و عاقلانه تر را بر عهده دارد.
5-نگرش سیستمی : در این نگرش سازمان به مانند سیستمی تلقی میشود که شامل چندسیستم فرعی بوده و با محیط اطراف خود کنش متقابل دارد.
سیستمهای باز سیستمهایی هستند که برخلاف سیستمهای بسته در ارتباط کامل با محیط خارجی خود میباشند . بنابراین سازمانها همگی سیستم باز تلقی میشوند.
* نکته مهم: هم افزایی یعنی اگر بخشهای جداگانه درون یک سازمان با یکدیگر همکاری متقابل داشته و تحت نظر یک مدیر هدایت و رهبری شوند کارایی آنها بیش از زمانی است که هر یک به تنهایی عمل میکنند.
* نکته مهم: باز خورد عملیاتی است که موجب میشود سیستم دائماً اطلاعات لازم را درباره چگونگی بازده بدست آورد و
انحرافات احتمالی را بر طرف کند، مانند توانایی فارغ التحصیلان یک دانشگاه برای یافتن شغل
* نکته مهم: درحالی که در نظریات سنتی، سازمان به عنوان سیستمی بسته و متکی بر عوامل داخلی مطرح میشد اما در
نظریات جدید سازمان سیستمی باز و متکی بر عوامل فنی و اجتماعی است.
6- نگرش اقتضایی: میگوید که یک الگو مدیریت برای همه موقعیتها به عنوان بهترین راه وجود ندارد بلکه شرایط زمان و موقعیت که در آن قرار دارد سبب اتخاذ تصمیمی خاص میشود که مستلزم پرورش مهارتهای ادراکی مدیر است، در این نگرش سه متغیر اقتضایی وجود دارد که عبارتند از :
(A الزامات محیط خارجی
(B نوع کارکنان از نظر سواد و تحصیلات
(C نوع فن آوری موجود در سازمان
نظریه A : American Idea
نظریه J : Jappanis Idea
نظریه z : A+J
نظریه A که مختص سازمانهای امریکایی میباشد بر تصمیم گیری فردی، مسئولیت فردی کنترلهای رسمی تاکید بر نقش فرد درون سازمان و نادیده گرفتن روابط وی با بیرون از سازمان وعدم اعتقاد به استخدامهای بلند مدت تاکید دارد.
نظریه J که مختص سازمانهای ژاپنی است بر تصمیم گیری گروهی، مسئولیت گروهی کنترلهای غیر رسمی توجه به همه
ابعاد زندگی کارکنان و نیز استخدامهای بلند مدت و امنیت شغلی اعتقاد کامل دارد.
نظریه Z که ترکیبی از نظریات A و J میباشد بر تصمیم گیری گروهی مسئولیت فردی کنترلهای غیر رسمی، امنیت شغلی و توجه به همه ابعاد زندگی کارکنان تاکید دارد.
بخش سوم، برنامه ریزی
تصمیم گیری: مهمترین وظیفه یک مدیر تصمیم گیری است که به صورت انتخاب بهترین راه برای رسیدن به هدف تعریف میشود.
انواع مسائل در سازمان
- مسائل خوش ساختار: مسائلی آشنا و بدون پیچ و خم میباشند که برای حل آن از تصمیمات برنامه ریزی شده
استفاده میکنیم مانند قوانین و روشهای مکتوب یا غیر مکتوب که در موقعیتهای تکراری اتخاذ میشود . مانند پرداخت وام وعیدی به کارگران . این تصمیمات آزادی مدیر را محدود میکند اما باعث صرفه جویی دروقت وهزینه مدیران میگردد و بیشتر برای مدیران عملیاتی یا رده پایین به وجود میآید. - مسائل بدساختار: مسائلی غیر معمول و غیر تکراری است و اطلاعات درباره آنها مبهم و ناکافی است که برای حل آن از تصمیمات برنامه ریزی نشده استفاده میکنیم و بیشتر برای مدیران ارشد ایجاد شده که نیاز به مهارتهای ادراکی بالا دارد مانند چگونگی برخورد با نقص یکی از خطوط تولید و با تخصیص بهینه منابع سازمانی
شرایط محیطی
شرایط مختلفی که نتایج حاصل از تصمیم گیری را تحت تاثیر قرار میدهد میتوان بر اساس احتمالات شانس وقوع آنها را بدست آورد . بطور کلی سه حالت زیر برای شرایط محیطی بوجود میآید :
1- شرایط اطمینان : دراین حالت مدیر انواع مسائل وراه حلهای ممکن رادر اختیار دارد و میتواند نتایج حاصله را کاملاً
پیش بینی کند که بیشتر مخصوص مدیران رده پایین است.
2- شرایط مخاطره: در این حالت مدیر بر اساس اطلاعات حاصله میتواند نتایج حاصل از هر را ه حل را تخمین بزند و راه حلی که بیشترین ارزش مورد انتظار را داشته باشد به عنوان بهترین راه انتخاب میشود .
3- شرایط عدم اطمینان : در این شرایط مسائل و انواع راه حلها مبهم هستند که ناشی از دو علت زیر است:
الف) مواجه مدیران با شرایط خارجی غیر قابل کنترل مانند شرایط اقلیمی یا سیاستهای دولت.
ب) عدم توانایی مدیر در دستیابی به اطلاعات کلیدی . در این شرایط تصمیم گیرنده برای انتخاب از سه شیوه زیر استفاده میکند:
(A حداکثرها (MAX-MAX) : شیوهای خوش بینانه است که از بین بهترین نتیجه برای هر راه بهترین آنها انتخاب میشود .
(B حداکثر حداقلها(MAX-MIN) : شیوهای بدبینانه است که از بین راه حلهای ممکن برای بدترین نتیجه بهترین تصمیم انتخاب میشود.
(C روش ارزش مورد انتظار با احتمال یکسان : در این روش احتمال برای و قوع شرایط مختلف یکسان فرض میشود و راه حلی که بیشترین ارزش راداشته باشد به عنوان بهترین راه حل انتخاب میگردد.