مبانی نظری و
پیشینه تحقیق درباره هوش معنوی
تعداد صفحات : 37
فرمت : docx , word
پاورقی و رفرنس دهی استاندارد
دارای پیشینه داخلی و خارجی
دارای گارانتی بازگشت وجه
دارای منابع فارسی و انگلیسی
هوش معنوی
مفهوم هوش:
فرهنگ لغات وبستر،
هوش را توانایی برای یادگیری یا درک مفاهیم جدید و دستیابی به موقعیت جدید می داند.
نازل (2004) هوش را رفتار حل مسئله سازگارانه ای بیان می کند که در راستای تسهیل
اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیری شده است. این رفتار سازگارانه، از شباهت
اهداف متعدد می کاهد که باعث تعارض درونی می شود. . این مفهوم هوش مبتنی بر گزاره
ای است که فرایند حرکت به سوی اهداف، انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع وحل
مسئله ضروری می سازد.
هوش به عنوان یک
توانایی شتاختی در اوایل قرن بیستم توسط آلفرد بینه مطرح شد، وی همچنین آزمونی
برای اندازه گیری میزان بهره هوش افراد ابداع کرد، سپس لوئیس ترمن ودیوید وکسلر
آزمونهای جدید تری ساختند (رجايي، 1389).
مفهوم تحلیلی غرب از هوش بیشتر بیشتر شناختی است
وشامل پردازش اطلاعات می شود، در حالیکه رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مولفه های
گوناگون عملکرد وتجربه انسان از جمله شتاخت شهود وهیجان را در یک ارتباط کامل در
بر می گیرد (نازل، 2004).
در چند دهه ی اخیر مفهوم هوش به حوزه های دیگری
مانند هوش هیجانی، هوش طبیعی، هوش وجودی وهوش معنوی گسترش یافته است، استرنبرگ (2001)
عنوان نمود که برای یک پیش بینی مناسب ازموفقیت های افراد ورهبری نیازمند گسترش
مفهوم هوش، فراسوی هوشبهر هستیم.
سالوی (2002)
عنوان کرد هوش انسان متشکل از مجموعه محدودی از قابلیت های شناختی نیست، بلکه جنبه
ای هیجانی نیز می تواند در آن مطرح باشد، مایر وسالوی (1997) هوش هیجانی را شامل
توانایی برای تشخیص درست هیجان ها وعواطف دیگران. پاسخ متناسب به آنها، همچنین
برانگیختن، آگاهی و نظم بخشیدن وکنترل پاسخ های هیجانی خویش می داند. بار- آن (2002)
پنج مولفه درون فردی، بین فردی، انطباق پذیری، مدیریت استرس وخلق کلی را برای هوش
هیجانی مشخص نموده وآزمونی برای اندازه گیری آن ساخت (رجايي، 1389).
گاردنر (1999) هوش را
شامل مجموعه توانایی هایی می داند که برای حل مسئله وایجاد محصولات جدیدی که در یک
فرهنگ ارزشمند تلقی می شوند، به کار می رود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند
از : هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی-ریاضی، فضایی- بدنی، حرکتی، هوش
های فردی (که شامل هوش درون فردی وبین فردی می شود)، هوش طبیعی وهوش وجودی که شامل
ظرفیت مطرح کردن سوالات وجودی است (آمرام، 2005)، از دید گاردنر هوش وجودی یعنی
ظرفیت برای سوال درمورد ماهیت انسان، چرایی وغایت زندگی که در عرفان، هنر، شعر
وفلسفه ودین جلوه گر می شود اما به این هوش با دیده ی تردید نگریسته است (رجایی، 1389)..................................
1- پيشينه
تحقيقات داخلي:
سرخی (1388 ) پژوهش خود را با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی رابطه بین هوش معنوي و صفات شخصیتی را در جمعیت سنین 50-19 سال شهر ساري انجام داد که نتایج آن عبارت است از: بین هوش معنوي و روان نژندي رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین هوش معنوي و عامل هاي شخصیتی برونگرایی و با وجدان بودن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین هوش معنوي و انعطاف پذیري و دلپذیر بودن رابطه معنادار وجود ندارد.
.........................
2-پيشينه تحقيقات
خارجي:
یانگ و همکارانش
(2007 ) به روش نمونه
گیري ساده،
هوش معنوي 130 پرستار در مراکز
خدمات درمانی در 7 استان و 16 بیمارستان در چین را به روش مطالعه توصیفی-استنباطی میان
بخشی بررسی کردند در این تحقیق هوش معنوي
بر طبق
ولمن (2001) عبارت است از ظرفیت
پرسشگري سؤالات غایی انسان درباره معناداري زندگی و تجربه مشابه برقراري ارتباط با
یکدیگر و جهانی است که در آن زندگی میکند. طبق نظریه ولمن پرسشنامه
PSI ماتریس روانکاوانه معنویت با 49 گویه مقیاس و چهار گزینه
اي، براي جمع
آوري اطلاعات استفاده شده
است. یافته
ها رابطه و وابستگی هوش معنوي کمتر و مذهبی بودن کمتر را آشکار ساخت. نتایج
نشان داد که ارزش پیش
بینی کننده نسبی وضعیت تأهل بیش از سایر متغیرهاي جمعیت شناختی
بود اما همچنان اعتقادات مذهبی بهترین پیش
بینی کننده نسبی هوش معنوي پرستاران بود. در
نهایت پیشنهاد می
شود:
1- سیاستهاي توجه معنوي باید طوري تثبیت شوند که مناسب جامعه
چند فرهنگی و چند مذهبی باشد.
2- علاوه بر این مفهوم معنویت یک فراروایتی و یک ترقی
پست مدرن متفاوت از کثرت
گرایی و راه و روش فراگیري واقعیتهاي معنوي است.
.......................................
منابع فارسی:
- اكبري زاده، ف، باقري،
ف، حاتمي، ح و همكاران (1390). ارتباط بين هوش معنوي، سخت رويي و سلامت عمومي در
بين پرستاران. بهبود-دو ماهنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه، دوره 15،
شماره6، ص466-472.
- باب الحوائجي، ف،
رستمي نسب، ع، تاج الديني، ا و هاشمي نسب، ف (1390). بررسي رابطه بين هوش معنوي و
شادكامي كتابداران شاغل در كتابخانه هاي دانشگاه تهران. نشريه تحقيقات كتابداري و
اطلاع رساني دانشگاهي، دوره 45، شماره 58، ص101-121.
- بازارگادي، م، زاغري تفرشي،
م، عابدسعيدي، ژ (1386). كيفيت مراقبت پرستاري از ديدگاه پرستاران: يك مطالعه كيفي.
مجله پژوهش در پزشكي، دوره31، شماره2، ص147-153.
- باقري، ف، اكبري
زاده، ف و حاتمي، ح (1390). رابطه هوش معنوي و شادكامي و متغيرهاي دموگرافيك در
پرستاران بيمارستان فاطمه الزهرا و بنت الهدي شهرستان بوشهر. فصلنامه طب
جنوب-پژوهشكده زيست-پزشكي خليج فارس دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني
بوشهر، دوره14، شماره4، ص256-263.
......................................
منابع انگلیسی:
- Howard, B. B
&White, S. R. (2009). Spiritual Intelligence and Transformational
Leadership, A New
- Theoretical
Framework. Journal of Curriculum and Instruction, 3 (2), 54-67.
- Mc Mullen, B. (2003). Spiritual intelligence. WWW. Studentbmj.
com
- Nobel. K. D. (2000). Spiritual intelligence. A new frame
of mind. Advanced development Journal. 9 :1-28.
-Yang. K &
Mao. X. (2007). A study of nurses spiritual intelligence: A cross sectional questionnaire
survey. International journal if nursing study,44 (6). 999-1010