مبانی نظری و پیشینه تحقیق در مورد پرخاشگری
تعداد صفحات : 23
رفرنس دهی استاندارد
بسیار منظم و بدون غلط املایی
فرمت : docx
رفرنسدهی استاندارد
فهرست مطالب
پرخاشگری	2
3-1 مفهوم پرخاشگری	2
3-1-1 موضعگیریهای نظری در رابطه با پرخاشگری	5
3-1-1-1 نظریه رفتار غریزی فروید	5
3-1- 1-2 نظریه یادگیری اجتماعی	6
3-1- 1-3 نظریه ناکامی- پرخاشگری	6
3-1- 1-4 دیدگاه شناختی	7
3-1- 1-5 نظریه پرخاشگری- پرخاشگری	8
3-1- 1-6 دیدگاه عصبشناختی	8
3-1-2 عوامل مؤثر بر پرخاشگری کودکان و نوجوانان	9
3-1-2-1 خانواده	9
3-1-2-2 جنسیت	9
3-1-2-3 سن	10
3-1-2-4 رسانهها	10
3-1-2-5 بازیهای ویدیویی و رایانهای	11
پیشینه	12
منابع	15
بخشی از متن فایل :
پرخاشگری
3-1 مفهوم پرخاشگری
سالهاست که محققان به اهمیت پرخاشگری کودکان و نوجوانان در پیشبینی مشکلات سازگاری روانی- اجتماعی آینده آنها پی بردهاند و به همین دلیل پژوهشهای زیادی نیز برای درک عوامل مؤثر بر شیوع رفتار پرخاشگرانه در کودکان و نوجوانان انجامشده است. البته بااینکه اطلاعات بسیاری در این خصوص جمعآوریشده است هنوز درک کاملی از مفهوم پرخاشگری وجود ندارد (واحدی و همکاران، 1387). محققان علوم رفتاری در کشورهای مختلف هرگز تعریف روشن و واحدی از مفهوم پرخاشگری ارائه نداده¬اند؛ زیرا تعریف پرخاشگری تحت تأثیر فرهنگ، تجربه و اعتقادات جوامع، متفاوت است (ایزدی ملامه و همکاران، 1389). بههرحال رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی مهم و اساسی در هر جامعه است که به دلیل اهمیت آن بهخصوص در دوران کودکی و نوجوانی توجه ویژهای به ان میشود. در زیر به مهمترین تعاریف ارائهشده در خصوص پرخاشگری اشاره میشود: پرخاشگری از لغت لاتین «aggredior» ریشه میگیرد که به معنای حمله کردن و یا نزدیک شدن به چیزی است. این اصطلاح بر چسبی است که دارای معانی چندگانه است و میتوان آن را از ابعاد مختلف بررسی کرد (رامیرز ، 2003؛ به نقل از ابوالمعالی و همکاران، 1390). پرخاشگری بهعنوان رفتاری هدفمند که باعث صدمه و درد، آسیب روانشناختی یا جراحت شخصی و یا گیجی فیزیکی میشود، تعریف میگردد. یک جنبه مهم رفتار پرخاشگرانه قصد و نیتی است که در پس رفتار عملکننده قرار دارد (لیونا ، 2010). روان شناسان اجتماعی پرخاشگری را مشتمل بر رفتارهایی میدانند که فرد به خود و دیگران آزار جسمانی وارد میکند؛ بهعبارتدیگر پرخاشگری یعنی تحمیل عمدی بدنی از شکلهای صدمه و آسیب به خود یا دیگران (یعقوبی، سهرابی و مفیدی، 1390).