عنوان پژوهش: کاربرد
داده هاي توپوگرافي و گرانش در تعيين ضخامت الاستيك سنگ كره ايرانرشته : زمین شناسی
مقطع : دکتری
فرمت : word
تعداد صفحات : 105
ارجاعات استاندارد
فاقد غلط املایی و نگارشی
دارای پیشینه تحقیق
دارای نتیجه گیری و پیشنهادات
منابع انگلیسی و فارسی دارد.
چکیده :
سيگنال هاي توپوگرافي و گرانش توسط روش
همدوسي موجک و ادمیتنس موجک به دو صورت همسانگرد و ناهمسانگرد مورد آناليز قرار
گرفت تا ميزان ضخامت الاستيک موثر(Te)
و ناهمسانگردي مکانيکي سنگ کره در ايران اندازه گيري شود. موجک مورد استفاده در
این مطالعه از نوع موجک بادبزنی است که این نوع موجک خود از کنار هم قرار گیری
موجک های مورلت ایجاد می شود. برای محاسبه ضخامت الاستیک موثر از موجک بادبزنی با
شعاع پوشش °180 و برای محاسبه ناهمسانگردی های
مکانیکی از موجک بادبزنی ناهمسانگرد با شعاع پوشش °90 استفاده شده است. مدل پوسته به کار رفته در این مطالعه
برای فرآیند معکوس سازی برای بازیافت مقادیر همدوسی و ادمیتنس مدل پوسته 2 بوده
است.
بيشينه مقدار ضخامت الاستيک موثر بدست آمده،
برابر با 14.2 کيلومتر در جنوب رشته کوه هاي شرق ايران و بيشينه آن به مقدار 61.2
کيلومتر در نزديکي گسل آستارا در حوضه درياي خزر جنوبي است. در رشته کوه هاي البرز،
مقدار اين متغیر در حاشيه جنوبي به 45 کيلومتر مي رسد و در حاشيه شمالي و در امتداد
حوضه خزر جنوبي به بيشينه مقدار خود يعني کمي بيش از 60 کيلومتر مي رسد. در کوپه داغ
يک روند افزايشي از جنوب شرق به سمت شمال غرب و حاشيه حوضه خزر جنوبي دارد. کمينه مقدار Te در جنوب شرقي کپه داغ برابر با 25 کيلومتر
و بيشينه آن برابر است با 50 کيلومتر در مرز البرز و کوپه داغ. در شمال غرب و آذربايجان
ميزان ضخامت الاستيک موثر از شرق با بيشينه مطلق Te در ايران که کمي بيش از 62 کيلومتر است به سمت غرب به ميزان
کمتر از 30 کيلومتر کاهش مي يابد. در قسمت شمال غرب زاگرس کمينه مقدار ثبت شده در قسمت
زاگرس مرتفع و کمربند دگرگوني سنندج سيرجان برابر است با 20 کيلومتر و بيشينه آن به
45 کيلومتر در شمال غرب است. ميزان ضخامت الاستيک موثر در شرق گسل کازرون به بيشينه
مقدار خود به ميزان 50 کيلومتر در قسمت تنگه هرمز مي رسد. بيشينه مقدار بدست آمده F برابر است با 0.74 و
کمينه آن 0.15 است. ميانگين F در ايران برابر با 0.34 با انحراف معيار 0.11
مي باشد.
با توجه به ميزان ميانگين
F مي توان بيان نمود که در اکثر
نقاط ايران ميزان بار سطحي بيشتر از ميزان بار زيرسطحي است. ناهمسانگردي در تمام منطقه مورد
مطالعه قابل تشخيص است. الگوي محورهاي ناهمسانگردي در هر محدوده و يا زير محدوده تکتونيکي
متمايل به يکسان بودن دارد. با توجه به وضعيت استرس و محورهاي ناهمسانگردي مکانيکي
و لرزه اي مي توان گفت که سنگ کره در ايران به صورت يک پارچه و بدون تغيير از عمق آن
تا سطح در طي زمان زمين شناسي دچار تغيير شکل شده است.